الین جانالین جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

نفس ماماني و بابايي

برای مامان قشنگم

با احترام، تقدیم به مامان گلم که بی هیچ منتی مراقب دخترمه تا من با آرامش سرکار برم و نگران الین عزیزم نباشم. مامان عزیزم روزت مبارک                         قلمم ، راست بایست! واژه ها، ... گوش بفرمان قلم! همگی نظم بگیرید، مودب باشید! صاحب شعر عزیزیست بنام ، مادر... امشب از شعر پرم ، کو قلم و دفتر من؟ آنقدر وسوسه دارم بنویسم که نگو... تک و تنها و غریبم تو کجایی مادر ؟ آنقدر حسرت دیدار تو دارم که نگو... بس که دلتنگ توام از سر شب تا حالا آنقدر بوسه به تصویر تو دادم که نگو... جان ...
20 فروردين 1394

گل همیشه ماندگار

الین عزیزم رو واسه تولد دو و نیم سالگی بردیم آتلیه خداروشکر اصلا موقع تعویض لباس و عکس گرفتن دخترم بداخلاقی نکرد و تازه کلی خانومای عکاس رو خندوندی . آخه وقتی بهت می گفتن بخند شما معنای لبخند رو نمی دونستی چیه و صدای خنده واسشون درمی آوردی(ه هه ههه) این خنده شما بود. خلاصه دو، سه ساعتی توی آتلیه بودیم و این عکاسای خوشگل رو گرفتیم دیشب که بابایی عکسات رو گرفته بود و آورد کلی ذوق می زدی و عکسا رو با هیجان نگاه می کردی و می گفتی مامان ببین این الینه. الهی مامان فدات شه امیدوارم تو زندگیت همیشه بخندی و هیچ وقت روی غم رو نبینی.               &nbs...
20 اسفند 1393

فرشته کوچولوی ما

الین گلم فرشته مامان قربونت بشم که با بزرگتر شدنت  شیرین تر میشی . اینقده لحظه های کنار تو بودن شیرینه که نمی فهمم چطوری می گذره، عزیز مامان دو سال و نیم از اینکه خدای مهربون فرشته کوچولویی به نام الین بهمون هدیه داد گذشت. فرشته کوچولویی که اینقده فهمیده و مهربونه که هر موقع منو می بوسی بلافاصله میری تو بغل بابا حمید و اونم می بوسی یا برعکس. می خوای دل هر دوتامون رو به دست بیاری . در صورتی که عزیزم قلب من و بابا دیگه الان فقط به خاطر تو می تپه و مال توئه. الان دیگه همه چیزو خوب متوجه می شی. پشت تلفن از روی صدا قشنگ تشخیص می دی که داری با کی صحبت می کنی. کلی شعر بلدی . عاشق دیدن تلویزیون و سی دی باب اسفنجی رو هم از همه...
16 اسفند 1393

بودن تو يعني خوشبختي

بعد از یک غیبت طولانی مامانی اومد تا دوباره واسه دختر گلش مطلب بنویسه تو این مدت اتفاقات زیادی افتاد عمه سمانه، خاله منصوره و خاله مهدیه ازدواج کردن که انشاالله هر سه تاشون خوشبخت بشن، نی نی خاله فیروزه (مبینا) دنیا اومد که الان شده همبازی و دوست شما وقتی خاله میره سرکار اونم میاد پیش شما و مامانی ( راستی از وقتی که کارگرای خونه مامانی بهش گفتن حاج خانوم شما هم با اون زبون شیرینت به مامانی می گی حاج خانوم و کلی مامانی ذوق میزنه و میگه جان حاج خانوم)، مامان جون (مامان بابا حمید) خونشونو عوض کردن و یک خونه بزرگ و خوشگل گرفتن که جون می ده واسه بازی شما و آرادجون، بابا حمید محل کارش عوض شد و منم تو اداره پستم عوض شد، عمو سعید هم کارشون عوض شد ...
29 بهمن 1393

مثل تمام غصه‌ها....

خيلي سخته كه مادر باشي و جگر گوشه‌ات توي تب بسوزه و نتوني كاري واسش بكني فقط محكم توي بغلت بگيريش كه مطمئن شه مامانش هواشو داره و يه آغوش گرم هست كه وقتي سرشو مي‌زاره روي سينه‌اش صداي تپش قلبي رو مي‌شنوه كه به خاطر اون داره مي‌زنه قلبي كه مدام از خدا مي‌خواد تمام دردهاي دنيا بيان سراغش اما در عوض دختر كوچولوش توي تب نسوزه و درد نداشته باشه خيلي سخته كه وقتي كوچولوي نازت بالا مياره و استفراغ مي‌كنه و مي‌بيني كه حالش بده در حالي كه داري ديوونه مي‌شي و نمي‌دوني چيكار كني فقط بغض گلوتو گرفته و بي‌تابي و توي دلت فقط خدا رو صدا مي‌زني، مامان و بابا و دايي و خاله‌ها كنارت هستن و مراق...
2 مهر 1392

روزت مبارك عزيزم

 خداوند خنديد و از لبخند او دختر آفريده شد  بهترين دختر دنيا، اميد زندگي من، فرشته كوچولوي مامان روزت مبارك عزيزم    میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت میشه با عطر تنت تا خود خدا رسید میشه چشم نازتو رو تن گلها کشید     من برات ترانه میگم تا بدونی که باهاتم تو خودت دلیل بودنم بی تو شب سحر نمیشه میمیرم بی تو   من عشقت رو به همه دنیا نمیدم حتی یادت رو به کوهو دریا نمیدم با تو میمونم واسه همیشه اگه دنیا بخواد منو تو تنها بمونیم واست مي‌میرم جواب دنیا رو میدم با تو میمونم واسه همیشه &nb...
16 شهريور 1392