مثل تمام غصه‌ها....
مثل تمام غصه‌ها.... خيلي سخته كه مادر باشي و جگر گوشه‌ات توي تب بسوزه و نتوني كاري واسش بكني فقط محكم توي بغلت بگيريش كه مطمئن شه مامانش هواشو داره و يه آغوش گرم هست كه وقتي سرشو مي‌زاره روي سينه‌اش صداي تپش قلبي رو مي‌شنوه كه به خاطر اون داره مي‌زنه قلبي كه مدام از خدا مي‌خواد تمام دردهاي دنيا بيان سراغش اما در عوض دختر كوچولوش توي تب نسوزه و درد نداشته باشه خيلي سخته كه وقتي كوچولوي نازت بالا مياره و استفراغ مي‌كنه و مي‌بيني كه حالش بده در حالي كه داري ديوونه مي‌شي و نمي‌دوني چيكار كني فقط بغض گلوتو گرفته و بي‌تابي و توي دلت فقط خدا رو صدا مي‌زني، مامان و بابا و دايي و خاله‌ها كنارت هستن و مراقبشن، باهاش بازي مي كنن، مي‌برنش دكتر، واسش دارو ميگيرن و خوراكي ميگيرن و .... تا تو احساس تنهايي نكني و الين هم حواسش پرت شه از بيماريش اما.... ، خيلي سخته مادر باشي و نصف شب بيدار شي ببيني كه دختر گلت از تب داره مي‌سوزه و ناله مي‌كنه محكم توي بغلت بگيريش آب بدي بخوره و پاشويه‌اش كني و حوله خيس روي پيشونيش بزاري تا تبش كمتر شه و اون موقع شب توي خلوت خودت اشك بريزي و از خدا بخواي و قسمش بدي كه خودش هميشه كنارت باشه و تنهات نزاره و مراقب كوچولوي نازت باشه و صبح توي حرم از امام رضا كه غريب الغرباس بخواي كه غريب نوازي كنه و خودش هواي دخترت رو داشته باشه توي اين دنيايي كه ....
همراه بسيار است، اما همدمي نيست
مثل تمام غصه‌ها اين هم غمي نيست
چشمي حقيقت‌بين كنار كعبه مي‌گفت:
«انسان» بسيار است اما «آدمي» نيست.
الين‌جان مامان امروز 5 روزه كه تب داري و بي‌حوصله‌اي. شنبه با ماماني برديمت پيش دكترت گفت شايد از دندونت باشه و اگه تا سه‌شنبه خوب نشدي دوباره ببرمت پيشش. تبت خيلي زياد بود عزيزم حالت تهوع و استفراغ شديد هم داشتي اما خدا رو شكر از ديروز كه دايي رفت واست دارو گياهي گرفت و ماماني بهت داد بهتر شدي و تبت پايين اومده امروزم رفتم حرم و دادم واست روضه حضرت ابوالفضل رو بخونن اميدوارم خودش هميشه تو زندگيت نگهدارت باشه.
دختر گلم به مامان قول بده زود زود خوب بشي مامان مث كوه پشتته و هيچ وقت تنهات نمي‌زاره و هميشه مراقبته و حاضره واست جونشو بده تا تو هميشه سالم و شاداب باشي عزيزم.
تابستان يعني بلندترين روزها و كوتاهترين شبها و تو متولد اين فصلي يعني بيشترين خوبيها و كمترين بدي‌ها را فقط در تو مي توان ديد.
