الین جانالین جان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

نفس ماماني و بابايي

روزهاي خوشبختي

1392/4/29 12:16
351 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازم

ببخشيد ماماني كه چند وقتيه به وبلاگت سرنزدم آخه اين روزا خيلي كارم زياده و حسابي توي اداره سرم شلوغه توي خونه هم كه چون از صبح پيشت نبوديم دوست داري باهات بازي كنيم و اجازه نمي‌دي عزيز‌دلم كاري انجام بدم وقتي هم كه شما مي‌خوابي منم از خستگي كنارت خوابم مي‌بره حتي بعضي روزا من زوتر از شما مي‌خوابم و بابايي مراقبته. الين‌جون الان كه دارم واست مي‌نويسم دقيقاً 33 روز ديگه تولد يكسالگيته باورم نمي‌شه اينقدر زود!! انگار همين ديروز بود كه انتظار اومدنت رو مي‌كشيديم و حالا يه شيطون ناز و بازيگوش كنارمونه ماشاالله اينقده انرژي داري و شيطنت مي‌كني كه ما به جاي شما خسته مي‌شيم، چهاردست و پا اينقده تند ميري كه بايد دنبالت بدويم كه خداي نكرده به يه جايي نخوري يا از بلندي نيفتي ، 6 تا مرواريد خوشگل هم توي دهان نازت داري 4 تا بالا و 2 تا پايين، عاشق بيرون رفتني اصلا توي ماشين يا بازار اذيتمون نمي‌كني، بچه‌ها رو هم خيلي دوست داري و هرجا بچه‌اي رو مي‌بيني كلي ذوق مي‌زني، قربونت بشم كه اينقده مهربوني، اينقده باهوشي كه عمه سميرا يه بار عكس آرادجون رو روي ديوار اتاقش نشونت داد هرموقع مي‌ري توي اتاق عمه سميرا عكسا رو با انگشت نشون مي‌دي، خونه خودمون مدام دوست داري بريم توي اتاق خودت و خونه ماماني دوست داري بري توي حياط و همه چيز رو با اشاره انگشت به ما مي‌فهموني دوست داري با ليوان آب بخوري، تا مي‌گيم الين دستاتو بگير بالا مي دوني بايد لباس عوض كني و سريع دستاتو مي‌گيري بالا. الين نازم اين روزا فضاي خونمون پر شده از صداي قشنگ خنده‌هات و چقدر من و بابا حميدت در كنار تو آروم و شاديم و بهت قول مي‌ديم قدم به قدم در كنار پاهاي كوچيكت قدم برداريم تا مبادا خاري به پاي نازت فرو بره يا اينكه طوفان زندگي قامتت رو خم كنه تا تو بزرگ بشي و مقتدرانه روي پايت بايستي و اينو بدون كه من و بابا حميد در كنار تو روي بلندترين قله‌هاي خوشبختي ايستاده‌ايم و خلاصه اينكه

يه دختر داريم شاه نداره

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چشمانم فداي تويي كه از ديدنت سير نمي شوم

 

تويي كه هرشب خدا را به ديدنت دعوت ميكنم

تمام وجود من فداي آرامش تو 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)